پشت چله خانه شیخ صفی(چاپ سوم)

پشت چله خانه شیخ صفی رمانی‌ست تاریخی با مضمونی عاشقانه و اجتماعی که رویدادهای آن در شهر اردبیل بین سال‌های۱۳۱۰تا ۱۳۳۰ اتفاق می‌افتد.

این رمان حکایت عباسقلی نوازنده اکاردئونی‌ست از خانواده‌ای اشرافی است که به کار پدری‌اش کفشدوزی و کفش فروشی مشغول می‌باشد.  ماجرا از دیدار اتفاقی او با دختری بنام مارال از محلات فقیر نشین و عاشق شدنش آغاز و  داستان در بستر تاریخی اردبیل دهه سی و سنت‌های رایج مردمان آن دوره ادامه می‌یابد.

ماجراهای این رمان با وقایع تاریخی  مثل کشف حجاب، ممنوعیت عزاداری، کودتای بیست هشت مرداد و سرنگونی مصدق تلاقی پیدا می‌کنند و هر بخش با متن آهنگی از موسیقی قدیم آذربایجان شروع می‌شود و هر فصل مملو از سنت‌ها , اداب و رسوم محلی و شعرها و ضرب المثل‌های رایج ان دوران است.

رمان تضاد طبقاتی سنتی ایران را در زمان شاه به تصویر می کشد و ایینه‌ای تمام نما از شخصیت‌های تاریخی حقیقی اردبیل با پیرنگ‌هایی خیالی است.

کتاب«پشت چله خانه شیخ صفی» تا کنون سه بار تجدید چاپ و به زبانهای ترکی استانبولی و آذربایجانی نیز ترجمه شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

غلامعلی با چهره‌ای زرد و شاکی نگاهم کرد و رفت بیرون. امروز برای من و غلامعلی روز سنگینی بود؛ هم سن و سالای من توی در و همسایه و فامیل همه ازدواج کرده بودن و صاحب بچه بودن. حالا خانوم جانم به عجله افتاده که هرچه زودتر دست منو هم بند کنه، غافل از اینکه من دلم بند یه دختر دیگه‌ای شده بود؛ چهره‌ی همون دختری که قاب شده توی ذهنم آویزون بود.

کاش به جای دختر خاله اشرف، الان اون روبه روم نشسته بود و من براش آکاردئون می زدم و اونم سرشو می انداخت پایین و با حُجب و حیا، زیر زیرکی لبخند می زد.

همین جور غرق فکر کردن بودم که کمال آکاردئونو گذاشت بغلم. چشمامو بستم تا نگاهم به اشرف نیفته و به یاد اون نگاه جادویی که طلسمم کرده بود بند آکاردئونو روی شونه‌ام انداختم و با صدای ساز پرت شدم به اون روز برفی عجیب و شروع کردم به خوندن:

کوچه لره، سو سپمیشم

یار گلنده؛ توز اولماسین

یار گلنده؛ توز اولماسین

اله گلسین بله گتسین

آرامیزدا سوز اولماسین

ساماوارا؛ اوت آتمیشام

ایستکنه قند سالمیشام

یاریم گدیپ تک قالمیشام