داستان و رمان

ماه در تکه‌های آینه

25,000تومان

در انبار موجود نمی باشد

در یک شب سیاه در کویری بی انتها تنها مانده‌ای میدانی کجا بوده‌ای اما نمی‌دانی کجا هستی و نمیدانی کجا باید بروی حیران و خسته‌ای گاهی از جایی شاید نزدیک و شاید دور صدایی می‌آید انگار مقصدی را راهنمایی میکند به سمتش می‌روی هنوز نرسیده‌ای که کور سوی آن مقصد را میبینی انگار دیگر خود می-دانی به کجا بروی راه کج می‌کنی و می‌دوی تا اینکه با هر قدم آن کور سو دورتر و دورتر می‌شود برمی-گردی تا به او رجوع کنی اما دیگر صدایی نمی‌شنوی حال بیشتر و بیشتر واماندهای در راه کور سویی که دورتر و دورتر می‌شود و صدایی که گم کرده‌ای حسرت می‌خوری و در تنهایی به دور خود می‌چرخی ندایی به گوش می‌رسد ندای کمک می‌شنوی سمتش می‌روی دستش را می‌گیری با خود همراهش می‌کنی اما چه فایده؟ وقتی خود نمی‌دانی به کجا میروی به مقصدی نمی‌رسی بلکه گمراه‌تر می‌شوی و گمراه‌تر می‌کنی حال دیگر کورسویی هم نیست خسته می‌شوی و می‌نشینی گاهی احساس می‌کنی مسیری را می‌دانی با وهم دانستن بلند می‌شوی و می‌روی اما زود می‌فهمی در توهم بوده‌ای در نا امیدی ندای کمک سر می-دهی کسی دستت را می‌گیرد همراهش میروی اما چه فایده؟ وقتی خود نمی‌داند به کجا میرود گمراهت میکند و خود گمراه‌تر می‌شود و باز…

توضیحات تکمیلی

وزن 100 g
ابعاد 21 x 14 x 3 cm
پدیدآور

تاریخ نشر

کد دیویی

ناشر

نوبت چاپ

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماه در تکه‌های آینه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *