تهران- ایرنا– موضوع رمان «در جستجوی ناخدا» پرسش‌های فلسفی اصلی بشر در زندگی است؛ در این رمان تمثیلی از نمادها استفاده فراوان شده‌است.

زهره جلالی درباره دغدغه‌هایش برای نوشتن رمان جدیدش با عنوان در جستجوی ناخدا به خبرنگار ایرنا گفت: موضوع کتاب که پرسش‌های فلسفی اصلی بشر در زندگی است سال‌ها برای من دغدغه بود و در نهایت توانستم آن را بنویسم.

نویسنده کتاب من مجنون در توضیح روند نوشتن تازه‌ترین رمانش بیان کرد: برای نوشتن این رمان کلاس‌هایی رفتم و در کارگاه‌های آموزشی هم شرکت‌کردم، خودم هم مدت زیادی درباره موضوع این اثر تفکر کردم، زیرا احساس می‌کردم برای این کتاب لازم است تخصص و زمان زیادی صرف شود.

به گفته این نویسنده، داستان این کتاب تمثیلی است و در آن از نمادها استفاده فراوان شده‌است. قصه کتاب در یک کشتی وسط اقیانوس شکل می‌گیرد. کشتی نمادی از هستی و کره زمین است و ناخدایی دارد. داستان کاراکترهایی دارد که نشان دهنده انواع شخصیت‌های گوناگون در جوامع بشری است. آن‌ها از خواب بیدار می‌شوند و خود را در کشتی پیدا می‌کنند. این گروه از همان ابتدا با سوال‌های فلسفی زیادی مواجه می‌شوند.

جلالی ادامه داد: در طول کتاب میان علم و مذهب اختلافی شکل می‌گیرد و همین مسائل تا آخر ادامه دارد. این خواننده و مخاطب است که باید خودش تصمیم بگیرد با کدام گروه موافق است.

است.

«در جستجوی ناخدا» رمانی برای رسیدن به حقیقت زندگی است

جلالی نخستین کتابش با عنوان حقیقت پنهان را در همکاری با انتشارات جرس منتشر کرد. این کتاب دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۶ برای بار دوم تجدید چاپ شد. کتاب دوم او رمانی به نام صفحه دوم زندگی بود که توسط انتشارات جرس منتشر شد. اثر سومش داستان بلندی به نام من مجنون یا من و درخت بید با موضوع روانشناسی بود که در سال ۱۳۹۱ توسط هزاره ققنوس منتشر شد. این کتاب برای دومین بار در سال ۱۳۹۲ منتشر شد.

چهارمین اثر، داستانی بلند به نام (در جستجوی ناخدا) با مضمونی فلسفی و نمادهای تمثیلی است که در سال ۱۴۰۱ میلادی توسط انتشارات هزاره ققنوس منتشر شده است.

«در جستجوی ناخدا» رمانی برای رسیدن به حقیقت زندگی است

قسمتی از متن کتاب

آتونیک کنار بستر بورژه ایستاد. سپس خم شد و شالی را که روی زخمش بسته بود، باز و نگاه کرد. مرهمی‌که ساخته بود فوق العاده بود. او گفت: تو مداوا شده‌ای… از این به بعد بیشتر مراقب خودت باش.

بورژه دست آتونیک را گرفت و فشار داد و با نگاه نافذش از او تشکر کرد.

هیوا خود را به ابتدای کشتی رساند و آنجا نشست و به صدایی که در خواب شنیده بود فکر کرد. او کاملاً گوشه‌گیر شده بود و کمتر در جمع حاضر می‌شد.

آتونیک افراد کشتی را به اتاقک حیوانات برد و روش درست کردن پنیر و کره و خامه و ماست از شیر گاو را به آن‌ها یاد داد. روناهی قبول کرد خوراکی‌هایی را که یاد گرفته بود، برای دیگران درست کند. او می‌دانست که هیوا هم به او کمک خواهد کرد.

همه افراد کشتی آن‌قدر مشغول کارهایشان بودند که نبودن هیوا را متوجه نشدند.

بورژه که حالش بهتر شده بود، افراد را دوباره دور هم جمع و برای آن‌ها سخنرانی کرد.

او گفت: ناخدا را پیدا نکردید هیچ!… آیا دانستید که از چه زمانی به این کشتی وارد شده‌اید؟… شما قبل از ورود به این کشتی کجا بوده‌اید؟

همه پاسخ دادند: نمی‌دانیم.

بورژه گفت: خودمان که نمی‌دانیم… کسی هم نیست که به ما بگوید… پس تکلیف چیست؟

در همان لحظه، توجه روناهی به هیوا جلب شد که آشفته و پریشان به سمت جمع می‌دوید.

انگار از چیزی فرار می‌کرد. روناهی برای اینکه دیگران او را به دیوانگی متهم نکنند از جایش بلند شد و سمت هیوا رفت.

بورژه بدون اینکه اهمیت دهد به صحبت‌های خود ادامه داد.

روناهی از هیوا پرسید: چه شده هیوا؟… چرا رنگت پریده؟… دوباره خواب دیده‌ای؟

هیوا نفس نفس زنان به چشم‌های روناهی زل زد و گفت: در جایی کاملاً ساکت و دور از هیاهوی افراد کشتی، به آسمان و دریای روبه‌رویم خیره شده بودم که دوباره آن صدا را شنیدم… این بار به من گفت: «تو انتخاب شده‌ای».

رمان در جستجوی ناخدا در شمارگان ۲۲۰ نسخه در سال ۱۴۰۱ با قیمت ۸۸ هزار تومان توسط انتشارات هزاره ققنوس منتشرشد

مدیر انتشارات هزاره ققنوس  در گفتگو با ایبنا: آنچه برای ما مهم است، لزوما برای همه‌ جهان مهم نیست، بنابراین نمی‌توان انتظار داشت مخاطب غیرایرانی الزاما به آثاری که برای مخاطب ایرانی تولید شده، علاقه نشان دهد.

تولید محتوا برای مخاطبان خارجی زبان و شیوه متفاوتی می‌طلبد
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ توسعه صنعت نشر در ابعاد بین‌المللی، برای ناشران کشورمان با مسائل و موانعی همراه است که به گفته کارشناسان، رسیدن به تفاهم بین دو طرف برای تبادل رایت هم به لحاظ مالی و هم به‌لحاظ ارجاع به قوانین، مانع از همکاری‌های جهانی می‌شود. اما پیش از این مرحله، تولید محتوا برای مخاطبان خارجی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که معمولا ناشران ایرانی کمتر به آن توجه دارند.رضا حاجی‌آبادی، مدیر انتشارات هزاره ققنوس در این‌باره می‌گوید؛ در تولید محتوا، باید در نظر داشته باشیم آنچه برای ما مهم است، لزوما برای همه‌ جهان مهم نیست و و ثانیا میزان دادها و اطلاعات مردم سایر ملل درباره حوادث پیرامونی ما، به اندازه ما نیست…توسعه بین‌المللی نشر، از اهداف برخی از ناشران در سال‌های اخیر بوده است. به‌نظر شما، ناشران و فعالان حوزه نشر در شرایط موجود، چه اقداماتی برای بهتر شناخته‌شدن نشر ایران در ابعاد بین‌المللی می‌توانند انجام بدهند؟
مهم‌ترین اقدام می‌تواند پیوستن ایران به کنوانسیون برن باشد. به‌عنوان ناشری که در نمایشگاه‌های بین‌المللی شرکت می‌کنم، اعتقاد دارم نباید کتابی را بدون هماهنگی با ناشر خارجی، ترجمه و منتشر کرد. گاهی جای پرداخت کپی‌رایت با نویسنده مذاکره می‌کنم و از او اجازه اخلاقی برای ترجمه و انتشار کتاب را می‌گیرم. شنیدم تعدادی از ناشران هم همین اقدام‌ را انجام می‌دهند و با ناشر یا نویسنده گفت‌وگو می‌کنند.در بحث ارتباطات، دیدگاهی وجود دارد که می‌گوید «منطقه‌ای بیاندیش و جهانی عمل کن». شاید موضوعی که برای نویسندگان، ناشران و نهادهای دولتی در ایران مهم است، برای مخاطب در دیگر کشورها مهم نباشد. نکته بعدی ترسیم این پیش‌فرض است که اطلاعات جامعه جهانی از حوادث پیرامون کشور ما، با میزان اطلاعات ما برابر است. در تعاملات بین‌المللی باید بدانیم اولا آنچه برای ما مهم است، لزوما برای همه‌ جهان مهم نیست و ثانیا میزان دادها و اطلاعات مردم سایر ملل درباره حوادث پیرامونی ما، به اندازه ما نیست. برای مثال اغلب کتاب‌های حوزه دفاع مقدس ما با این فرض که همه‌ خوانندگان با فضای این نوع ادبیات و افراد تاثیرگذار آن آشنا هستند، تولید محتوا می‌شوند، در حالی‌که باید پیام خودمان را فاغ از جنبه‌های حماسی و شعاری آن با زبانی قابل فهم و قابل درک برای جهانیان ارسال کنیم. فی‌الواقع تولید محتوا برای داخل و خارج کشور، زبان، متن و شیوه متفاوتی را می‌طلبد. شاید به همین دلیل باشد که این کتاب‌ها برای خواننده خارجی غیرقابل باور است و مخاطب خارجی نمی‌تواند با اینگونه آثار ارتباط برقرار کند.ضرورت انتخاب موضوع، شخصیت و محتوای مناسب
انتخاب موضوع در ارتباط با ناشران بین‌المللی مهم‌ترین نکته است. نکته مهم دیگر برای پیدا کردن وجه مناسب بین‌المللی برای نشر ایران، این است که ناشر بداند چه موضوع، شخصیت و محتوایی را می‌خواهد برای مخاطب خارجی انتخاب و تولید کند. همانطور که در انتخاب کتاب از دیگر کشورها، موضوع و محتوای کتاب‌ها با دقت بررسی می‌شود.منظورم این است همانطور که به‌خاطر ممیزی و تفاوت فرهنگی، نمی‌توانید کتابی در حوزه کودک ترجمه و چاپ کنید که مثلا شخصیت اصلی داستان حیوان خانگی داشته‌باشد. همین‌طور؛ شاید ناشر خارجی نتواند کتابی از ایران را ترجمه و منتشر کند که مثلا در آن به کودک همسری یا تعدد زوجات پرداخته شده‌است. البته این‌ها فقط مثال‌هایی است که مشخص کند در ایران، معذوریت‌هایی برای انتخاب کتاب وجود دارد و ناشر خارجی هم ممکن است در انتخاب کتاب‌های ایرانی با مشکلاتی مواجه شود.

از نظر من در تعاملات بین‌المللی پرداخت حق کپی‌رایت یا رعایت اخلاقی آن و انتخاب موضوع مناسب کتاب، دو نکته اساسی‌اند. همچنین باید در زمینه محتوا، طرح جلد و معرفی کتاب، حرفه‌ای عمل شود؛ یعنی در حوزه محتوا، اثری را انتخاب کنیم تا مخاطب در مقصد بتواند با آن ارتباط برقرار کند. همچنین در بحث معرفی کتاب باید اقدامات استاندارد باشد و همکاران باید معرفی کتاب در حوزه بین‌الملل را یاد بگیرند.

بازار کتاب ایران قدرت رقابت با بازار جهانی کتاب را ندارد
گفته شده برخی از ناشرانی که ادعای رعایت حقوق کپی‌رایت را دارند، این اقدامات را در حقیقت انجام نمی‌دهند و فقط در شناسنامه کتاب، بدون هماهنگی با صاحب اثر، این نکته ثبت می‌شود. آیا شما از این روند خبر دارید؟
بله؛ خیلی از ناشران حرفه‌ای و معروف که کتاب‌های پرتیراژ منتشر می‌کنند، در واقع کپی‌رایت را رعایت نمی‌کنند. ناشر معروف را می‌شناسم که رمان‌های زیادی ترجمه و منتشر کرده و در حوزه روان‌شناسی خیابانی هم کتاب‌های زیادی منتشر می‌کند، بدون اینکه اقدامی برای رعایت حق کپی‌رایت انجام دهد، اغلب ژست احترام به کپی‌رایت را می‌گیرد. اگر ناشری در ایران این ادعا را داشته‌باشد که تمام ۶۰ عنوان کتابی را که در سال منتشر می‌کند، با پرداخت حق کپی‌رایت است، می‌توان به گفته او شک کرد. البته این مساله را رد نمی‌کنم اما بسیار بعید است که این اتفاق بیفتد. برخی از همکاران را می‌شناسم که برای کپی‌رایت پول پرداخت می‌کنند یا بعد از مکاتبه‌های بسیار و توضیح درباره وضعیت نشر ایران، با کسب اجازه ناشر خارجی آثار را ترجمه و منتشر می‌کنند.

من خودم زمانی که خواستم کتابی در حوزه روان‌شناسی منتشر کنم، با یک ناشر از آمریکای جنوبی مذاکره کردم، حداقل میزان کپی‌رایت برای او ۴۰۰ دلار بود. این رقم برای ناشران خارجی سنگین نیست، اما برای ناشر در ایران با توجه به قیمت ارز، هزینه بالایی است. با توجه به تیراژ پایین کتاب، بازار کتاب ایران قدرت رقابت با بازار جهانی کتاب را ندارد. زمانی که کتابی با تیراژ ۵۰۰ نسخه چاپ می‌شود، کل سود ناشر به ۱۰۰ دلار هم نمی‌رسد، به همین دلیل پرداخت حق کپی‌رایت مشکل است.

ناشر خارجی به رایگان اجازه ترجمه و نشر می‌دهد
هزینه‌ای که ناشر باید برای خرید حق کپی‌رایت بپردازد، چقدر است؟
هزینه کپی‌رایت برای هر کتاب و هر ناشر عدد متفاوتی است، برای مثال در آخرین عنوان کتابی که منتشر کردیم، با ناشری مذاکره کردم و به او توضیح دادم، معمولا کتاب در ایران با تیراژ پایین چاپ می‌شود و بعید می‌دانم بیش از ۵۰۰ نسخه از آن کتاب را چاپ کنیم. در این شرایط با توجه به قیمت دلار، این کتاب در ایران معادل یک دلار قیمت خواهدداشت. او محاسبه کرد که اگر بخواهد ۱۰ درصد قیمت پشت کتاب را هم به عنوان حق کپی‌رایت بگیرد، رقم چشم‌گیری نخواهدشد. به این نتیجه رسید که کتاب را به صورت رایگان به ما بدهد.

تصور دیگران از نشر ایران تصور واقعی نیست. برخی فکر می‌کنند ناشر وضعیت مالی بسیار خوبی دارد و همچنین دولت در چاپ کتاب به ناشران کمک می‌کند. این درحالی است که با توجه به تیراژِ پایین کتاب، درآمد ناشر بالا نیست و دولت هم اساسا حمایتی از ناشران نمی‌کند. در سال‌های دور، در نمایشگاه‌های بین‌المللی به ناشران غرفه رایگان می‌دادند. به یاد دارم حتی مسئولان به ناشران ارز با قیمت نیمایی می‌دادند. این موارد، نمونه‌هایی از کمک‌های دولتی بود که این روزها نه تنها از آن خبری نیست؛ بلکه به هر بهانه از ناشران مبالغی نیز دریافت می‌شود.

ناشران خارجی وقتی متوجه می‌شوند در ایران بیشتر ناشران بدون رعایت کپی‌رایت کتاب‌ها را ترجمه و چاپ می‌کنند و این مساله می‌تواند درباره کتاب‌های آن‌ها هم انجام شود، چه عکس‌العملی دارند؟
برخی از ناشران بین‌المللی اساسا متوجه این مسائل هستند، اما به این دلیل که ارتباط ایران با دیگر کشورها بسته است و برای مثال ناشران ایرانی نمی‌توانند کتاب‌هایشان را در سایتی مانند آمازون بفروشند، در بیشتر موارد از این اتفاق که کتابشان در ایران ترجمه و منتشر شده بی‌خبر می‌مانند. باید توجه داشت ناشران در کشورهای دیگر احتمالا عضو کنوانسیون برن هستند و اگر بدون رعایت کپی‌رایت کتابی را ترجمه و منتشر کنند، دچار مشکل خواهندشد.

پیشنهاد من این است که موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این حوزه اقداماتی انجام بدهند تا تصویر فعالان حوزه نشر ایران در فضای بین‌المللی بهبود پیدا می‌کند. البته اتفاق‌هایی در همکاری کشورهای دیگر با نویسندگان و شاعران ایرانی افتاده‌است و آثار آن‌ها به دیگر زبان‌ها ترجمه شده‌، اما این‌ موارد هنوز به‌شکل پراکنده و موردی هستند و تبدیل به روند مستمر و یک فرآیند همیشگی و تاثیرگذار نشده‌است.

بی‌توجهی به کپی‌رایت در حوزه کودک و نوجوان بیش از سایر حوزه‌ها ‌است
جالب اینجاست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اعطای مجوز چاپ کتاب یک نویسنده ایرانی به زبان فارسی، شرط گذاشته‌است که ناشر باید بررسی و تحقیق کند نویسنده کل متن یا بخشی از متن کتاب را از جایی برنداشته‌باشد! ناشر باید این مساله را متوجه شود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه مسئولیتی برای خودش قائل نیست. این درحالی است که  فکر می‌کنم مسئولیت اصلی با مرجع صدور مجوز است که اتفاقا بانک اطلاعاتی جامعی از آثار را دارد. به این ترتیب اگر بپذیریم وزارت فرهنگ در کتاب‌های زبان فارسی متولی و مسئول رصد رعایت حق کپی‌رایت است، در کتاب‌هایی که از دیگر زبان‌ها به فارسی ترجمه و چاپ می‌شود باید مسئولیت‌پذیر باشد.

این در حالی است که ترجمه و چاپ کتاب‌ها بدون رعایت قانون کپی‌رایت؛ خصوصا در حوزه کودک و نوجوانانجام می‌شود. پیش‌از این، وقتی ناشران بزرگ حوزه کودک و نوجوان به نمایشگاه‌های بین‌المللی می‌رفتند، یک چمدان پر از کتاب برای ترجمه به ایران می‌آورند. با این روش بدون ریالی هزینه برای مولف و تصویرگر، تعداد زیادی کتاب منتشر می‌کردند.

اساسا نویسندگان، تصویرگران در زمان خلق اثر و ناشران در زمان انتخاب اثر، چقدر به ابعاد بین‌المللی کارشان توجه می‌کنند؟
در نویسنده‌ها کم دیدم کسی به این مساله توجه کند. اما به عنوان ناشر این نکته را در قرارداد لحاظ می‌کنم؛ یعنی می‌نویسم که امتیاز ترجمه کتاب متعلق به ناشر است. همچنین مساله اپلیکیشن‌های موبایلی را هم در قرارداد می‌آورم؛ یعنی می‌نویسم که مولف اجازه داده‌است تا کتابش در حوزه اپلیکیشن‌های موبایلی – کتاب صوتی یا الکترونیکی- توسط ناشر منتشر شود و مورد استفاده قرار بگیرد. ازابتدا باید حوزه‌های کتاب‌ها در بحث بین‌المللی، کتاب دیجیتالی و استفاده در فضای مجازی برای ناشر و هم مولف مشخص باشد.

رضا حاجی‌آبادی مدیر انتشارات هزاره ققنوس در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره بازار کاغذ ناشران گفت: سوبسید یا یارانه کاغذ، عاملی آفت‌سازاست و باید حذف شود. کلا نیازی به آن نیست چون هیچ‌وقت به دست اهلش نمی‌رسد.

وی افزود: من دو سال است که کاغذ یارانه‌ای نگرفته‌ام و نیاز نشرم را از بازار آزاد تامین کرده‌ام. اما هستند کسانی که بلدند کاری کنند که ارشاد کتابشان را بخرد و کارهای لازم درباره کاغذ را هم بلد هستند.البته این را هم بگویم که اگر الان و در این‌شرایط هم بخواهی کاغذ یارانه‌ای بگیری، از مسیر قانون کاری می‌کنند که نتوانی این‌کاغذ را بگیری. حرف کلی من این است که حداقل در نبودن امکانات با هم برابر باشیم.

این‌مدیر نشر در ادامه گفت: یکی از کارهایی که وزارت ارشاد جدید می‌تواند برای بهبود وضعیت کاغذ ناشران انجام دهد، این است که کار را به اهلش بسپارد. این‌مساله همیشه آرزوی من بوده که کسی وزیر فرهنگ و ارشاد مملکت شود که از لحاظ فکری، قلمی و هنری سرآمد باشد. در دوران‌های دور، وزیر کسی بود که نویسنده‌ها به قلمش قسم می‌خوردند. راهکار دیگر برای بهبود وضعیت کاغذ هم این است که به هرکسی مجوز نشر ندهند و دادن مجوز نشر، امتیازی برای ساکت‌کردن یک‌عده و در حکم رانت به آن‌ها نباشد. خلاصه کلام آن که کسانی وارد کار و حرفه نشر شوند که حرفه‌ای این‌کار باشند و برای کتاب چاپ‌کردن آمده باشند؛ نه این که چون فلانی نویسنده یا شاعر خوبی است یا در ستاد آقای فلانی بوده، به او مجوز ناشرشدن هم بدهیم. این‌مساله هم به سوبسید کاغذ برمی‌گردد.

حاجی‌آبادی گفت: یک‌مورد مهم دیگر هم در این‌بحث وجود دارد و آن، چندگانگی در حوزه فرهنگ است. تصمیم‌گیرنده در این‌زمینه باید یک‌دستگاه باشد. اگر نهادی به اسم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم، دیگر نباید نهادهای دیگر در این‌زمینه تصمیم‌گیرنده باشند. در کل تصمیم‌گیری در حوزه فرهنگ نباید ایالتی باشد که مجوز را یک‌جا بدهد و نهادهای دیگر هم مسائل دیگر را حل کنند. در مجموع باید سازمان‌های متولی فرهنگ را با هم یکی کنند. اما خب، سال‌هاست داریم این‌حرف‌ها را می‌زنیم و باز چهارسال دیگر باز هم همین‌حرف‌ها را خواهیم زد.

دکتر زلفی‌گل مولف کتاب “دانش برای دانایی” در میان وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم

با انتشار لیست وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم نام دکتر زلفی گل از مولفان انتشارات هزاره‌ققنوس و مولف کتاب “دانش برای دانایی” نیز در میان فهرست پیشنهادی رییس جمهور به عنوان ورزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری به چشم می‌خورد.
کتاب دانش و دانایی به قلم دکتر محمدعلی زلفی گل و ابوالفضل کیانی بختیاری در سال ۹۱ توسط انتشارات هزاره ققنوس به چاپ رسید‌ه است.

این کتاب ۲۰۸ صفحه‌ای در قطع وزیری سال ۱۳۹۱ منتشر شده است.
در مقدمه کتاب می‌خوانیم:

توسعه علمی ارزشمندترین سرمایه هر کشوری محسوب می‌شود و امروزه در سراسر جهان آن
را عنصر اصلی فرایند توسعه برمی‌شمارند. اکنون نظامهای نوین، نوآوری، پژوهش و آموزش در بسیاری از کشورهای در حال توسعه تأسیس شده و تاثیرات آن بر رشد اقتصادی و بهبود وضعیت جوامع مشهود و چشمگیر بوده است.
انفجار اطلاعات، توسعه ارتباطات، تحولات درنظامهای اداره حکومت، تحوالت فرهنگی و بهم پیوستگی جوامع جهانی، نگاه و نیاز به پژوهش و آموزش را دستخوش تحول و تغییر اساسی نموده است و در این راستا نقش بی‌بدیل دانشگاهها بر همگان مبرهن است.
به فرموده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)دانشگاه مبدأ همه تحولات است لذا، فرآیند تحول در جهان هم از دانشگاه‌ها شروع می‌شود و هم به دانشگاه‌ها ختم می‌گردد.
دانشگاه‌ها در یک سو با تولید دانش و مطالعات، امکان تولید فناوری و تجهیزات و امکانات جدید را بوجود می‌آورند و محصولات متنوع تولیدی جهان نتیجه عملی فرایند تولید دانش و تجهیزات آنهاست و از سوی دیگر با تغییر فضای فرهنگ و اقتصاد اجتماعی و ایجاد تحولات بعدی که در اثر افزایش ذخیره دانش بشر صورت می‌گیرد، مجددا این دانشگاه‌ها هستند که تغییرات بوجود آمده را به عنوان سوال اساسی مورد نقد و بررسی و دست مایه تولید دانش جدید می‌نمایند.
در عصر توسعه دانایی محور؛ پژوهش‌های دانشگاهی مهم ترین و موثرترین ابزار جوامع برای مقابله با چالش‌های هزاره سوم برای توسعه است.

به گزارش خبرنگار ایکنا، مریم پیمان را می‌توان خبرنگار، بانوی جهادگر، نویسنده، فعال اجتماعی، سمبل امید و موفقیت و البته یک مبارز معرفی کرد. دختری که از ۱۵ سالگی متوجه می‌شود بیماری MS دارد، احساس می‌کند برای زندگی فرصتش کم است و تصمیم می‌گیرد از همین فرصت برای خود شاهکار بسازد.

در آستانه روز خبرنگار با این بانوی موفق هم‌کلام شدیم؛ از این هم‌کلامی لذت بردیم و البته درس زندگی هم گرفتیم.

در این گفت‌وگو از او سؤال کردیم چطور می‌شود وقتی یک دختر نوجوان متوجه بیماری خود می‌شود به گونه‌ای متفاوت با آن کنار می‌آید؟ پیمان پاسخ داد: وقتی متوجه می‌شوی با بقیه فرق داری، احساس ضعف می‌کنی؛ فکر می‌کنی اصل بر عموم مردم است و اگر همه وضعیت جسمی خاصی دارند که عنوان آن را سلامتی گذاشته‌اند این تو هستی که نقص و مشکل داشته، با دیگران متفاوت هستی و این را به عنوان یک نقطه منفی می‌بینی.

وی ادامه داد: اما مسئله این است که یک وقت می‌نشینی و با خودت فکر می‌کنی شاید اصالت با من است و این بقیه هستند که متفاوتند و آنها هستند که باید تلاش کنند که به من شبیه شوند. زمانی که به این تفکر رسیدی نقطه ضعف تو تبدیل به نقطه قوت می‌شود و وقتی از آن مطمئن شدی به دیگران نشان می‌دهی که آن نقطه منفی حالا به نقطه قوت من تبدیل شده است. این نقطه منفی که حالا می‌خواهی آن را به نقطه قوت تبدیل کنی این هشدار را به تو می‌دهد که برای اشتباه کردن و عقب افتادن از سیر عادی زندگی هم وقت نداری، خودت را به مرگ نزدیکتر می‌بینی و مرگ را بیشتر باور می‌کنی.

مرگ‌اندیشی بزرگ‌ترین دستاورد MS

این نویسنده جوان مهم‌ترین دستاورد بیماری MS برای خود را مرگ‌اندیشی دانست و گفت: به توصیه روانشناسان، اخلاق‌گرایان و علمای دینی باید بیشتر به مرگ فکر کرد. نزدیکتر دیدن مرگ یک سری پیامد برای انسان دارد که یکی از آنها استفاده بهتر از زمان است و باعث می‌شود بارها و بارها خودت را ارزیابی کنی و اگر راه اشتباهی را طی می‌کنی که هزینه آن زیاد است به تو جرئت می‌دهد آن را خط بزنی، رها کنی و به سراغ کاری دیگر بروی. به همین دلیل در یک مدت کوتاه راهکارهای زیادی را برای زندگی انتخاب می‌کنی و هر کدام را که تشخیص می‌دهی برایت آرامش بیشتری دارد برمی‌گزینی.

دنبال آرزوهایم بودم

وی در پاسخ به این سؤال که آیا به دنبال آرامش است و اگر چنین است چطور به سراغ رشته خبرنگاری رفته، گفت: نه، من به دنبال آرزوهایم بودم. اولین آرزویی که در دختران ۱۵ ساله دهه ۶۰ وجود داشت این بود که دانشگاه قبول شوند. دومی رسیدن به شغلی که دوست دارند و سومی دست یافتن به خانواده‌ای که آرزومندند. من همه اینها را انتخاب و هر کدام که مناسب بود را دنبال کردم. هر کدام را هم که احساس کردم هزینه آن بیش از فایده است کنار گذاشتم و به مسائل حاشیه‌ای کمتر توجه کردم.

نیمی از نیم زندگی

این خبرنگار ادامه داد: هر رتبه دورقمی کنکوری تحت فشار خانواده قرار می‌گیرد که فوق‌لیسانس و دکتری را پشت سر هم بخواند و عضو هیئت علمی دانشگاه شود، آن هم کسی که دو رشته را در دانشگاه همزمان خوانده و به چند زبان مسلط است، اما وقتی می‌بینی بیماری در وجود تو هست که نیمی از ماه را به دلیل تبعات بیماری مثل سردرد، مشکلات زنانه و … از دست می‌دهی به این فکر می‌کنی که فقط نیمی از عمرت را در اختیار داری.

وی افزود: از این نیم‌زندگی هم نیمی را خوابی و نیمی را بیدار. پس تصمیم می‌گیری از آن بیداری بیشتر استفاده کنی و هر چه پیش می‌روی سن بالاتر می‌رود و مشکلات بیشتر می‌شود، به خاطر داروهایی که مصرف می‌کنی بدنت افت می‌کند و … پس می‌خواهی از همان ساعات باقی‌مانده زندگی بهتر استفاده کنی. می‌بینی وقت نداری به مسئله حاشیه‌ای بپردازی. حاشیه مثل حرف مردم، فشار اجتماعی، آرزوهای ازدست‌رفته خانواده که همه اینها باعث می‌شود در عین حفظ احترام خانواده و اطرافیان خواسته‌‌هایت را اولویت‌بندی کرده و به خودت بیشتر توجه کنی و کمبود وقتت را به هر شکلی حتی با بی‌خوابی جبران کنی و به رویاهایت برسی.

می‌روی به دنبال رویاهای خودت چون می‌دانی وقت نداری

این نویسنده ادامه داد: رویاهای یک نوجوان دانشگاه، سفرهای پرهیجان و … است و من سعی کردم به همه اینها برسم. من از سن ۵ـ۶ سالگی دوست داشتم قصه تعریف کنم، در سن ۱۰ سالگی دوست داشتم بنویسم، در سن ۱۲ سالگی مطمئن شدم که واقعاً دوست دارم خبرنگار شوم. با وجود اینکه خانواده و دوستانم مدام به من می‌گفتند تو می‌توانی کسی شوی که خبرنگارها با تو مصاحبه می‌کنند، من علاقه‌مند بودم خبرنگار شوم و اهمیتی نداشت که رتبه دو رقمی رشته خبرنگاری را انتخاب نمی‌کنم. همه می‌گفتند حتماً باید رشته حقوق بخوانی چون قدرت استدلال و تکلم قوی داری و با رتبه کنکورت می‌توانی به راحتی در این رشته قبول شوی. اما تو می‌روی به دنبال رویاهای خودت چون می‌دانی وقت نداری.

تحقق ارزوهای خبرنگاری که فقط نیمی از نیم زندگیش وقت داشت

پیمان به این مسئله نیز اشاره کرد که وقتی ۳۰ ساله شده برای برنامه‌ریزی که طی ۱۵ سال زندگی همراه با بیماری MS داشته وقت اضافه آورده است و گفت: فکر می‌کردم با MS بیش از ۳۰ سال زنده نمی‌مانم و ممکن است قبل از رسیدن به این سن حتی سلامتی خودم را از ناحیه دست و پا از دست بدهم  پس وقت ندارم. اما وقتی ۳۰ ساله شدم و همچنان زنده ماندم یک انقلاب روحی در من شکل گرفت و دیدم من وقت دارم؛ پس یا باید در شرایطی که اکنون هستم بمانم و راهی را که در آن هستم ادامه دهم یا تصمیم‌هایی بگیرم که اطرافیانم انتظار آن را نداشتند. من مسیر زندگی را عوض کردم و به یک پژوهشگر مستقل تاریخ تبدیل شدم.

وی ادامه داد: از آنجایی که به حوزه فرهنگ علاقه داشتم تاریخ را در حوزه فرهنگ دنبال کردم و اکنون چند سالی هست که یک آدم متفاوت از ۱۵ تا ۳۰ سالگی هستم و راه جدیدتری را انتخاب کردم. فکر می‌کنم هر آدمی اگر به خودش بازه‌های زمانی مثلاً یک هفته، یک سال، ۱۰ سال، ۱۵ سال و … بدهد و کارهای خود را ارزیابی کند بهتر و بیشتر می‌تواند به رویاهای خودش برسد و ببیند موفق هست یا نه.

این نویسنده به این مسئله اشاره کرد که یکی از اشتباه‌های نظام اداری در کشور ما این است که دوره کار اداری ۳۰ ساله است و وقتی شما کارمند می‌شوید باید حداقل ۳۰ سال در شغل کارمندی بمانید و بعد در دوره بازنشستگی به دنبال رویاهایتان بروید که آن زمان هم سن آنقدر زیاد شده که دیگر توان انجام برخی کارها را نداری، پس بهتر است خارج از فضای اداری برخی کارها را انجام دهی.

تحقق ارزوهای خبرنگاری که فقط نیمی از نیم زندگیش وقت داشت

وی به فرا رسیدن سالروز تأسیس جهاد دانشگاهی و روز خبرنگار نیز اشاره کرد و گفت: شغل‌هایی هست مثل خبرنگاری که فضاهای متعددی برای تو ایجاد می‌کند که تجربه‌های متعددی را داشته باشی. فضاهایی پیش از خبرنگاری هم وجود دارد که به تو امکان اشتباه کردن را می‌دهد. جهاد دانشگاهی یکی از معدود نهادهای انقلابی ایران در حوزه فرهنگ است که به همه امکان اشتباه کردن را می‌دهد. از مدیر عالی گرفته تا خبرنگار و کارمند و آبدارچی. یعنی وقتی شما یک خبرگزاری ایجاد می‌کنید که متشکل از مجموعه‌ای دانشجوست یعنی به آنها فرصتی برای تجربه و اشتباه می‌دهی و این اتفاقی است که هر نسلی به آن نیاز دارد. ما در زمینه‌های مختلفی مثل چاپ کتاب، اوایل جهاد اشتباهاتی داشتیم اما این اشتباهات ۲۰ تا ۳۰ درصد بود که قابل چشم‌پوشی است.

پیمان اضافه کرد: باید در عرصه‌های مختلف کاری این فرصت را به جوانان بدهیم که اشتباه کنند و مطمئن باشیم همین اشتباهات موجب می‌شود راه را بهتر پیدا کنند تا اینکه ما بخواهیم انتقال تجربه و انباشت علم به یک نسل بدهیم و آنها را کاملاً صنعتی تجربه‌مند کنیم. اگر می‌بینیم یکی از آدم‌های اطرافمان مثل مریم پیمان موفق شده به خاطر این است که به خودش امکان تجربه و اشتباه داده و اطرافیانش هم به هر دلیلی مراعات او را ‌کردند و این فرصت را به او دادند که به دنبال رویاهایش برود و رویاهایش را تجربه و از بین آنها انتخاب کند. هر آدمی اگر به او زمان بدهید می‌تواند در طول زمان کاستی‌ها و نقاط قوت خود را تشخیص دهد.

وی البته تأکید کرد که همه آدم‌ها شهامت رفتن چنین مسیری را ندارند چون زمانی می‌رسد که هزینه‌های این مسیر به حدی فشار می‌آورد و منافعش چنان کمرنگ می‌شود که خود آن فرد هم احساس زیان می‌کند.

نابودی ترس از MS دستاورد یک دختر مبتلا

پیمان در خصوص دستاورد مهم زندگی خود گفت: آرامشی که توانستم به بقیه بیمارانی که با کلمه MS مواجه می‌شوند بدهم. یعنی آنها را از آن وحشت اولیه‌ای که از شنیدن اسم بیماری MS داشتند دور کردم و به خاطر این مسئله به خودم افتخار می‌کنم. من از سال ۹۰ به عنوان خبرنگار و مترجم بر روی مسئله MS کار کردم و از سال ۹۴ به بعد مطالبی را به صورت هفتگی و منظم منتشر می‌کردم. کتاب من به اسم «من ام اس دارم» سال ۹۷ چاپ شد و جلد دوم این کتاب نیز به اسم «ما ام اس داریم» اکنون منتشر شده است. یک کتاب ترجمه نیز دارم که به زودی منتشر می‌شود که زندگینامه خودنوشت یک دختر آمریکایی در مورد MS است.

سردبیر هفته‌نامه «حیات طیبه» در پایان  گفت: من تعجب می‌کنم. مردم در شرایط کرونا خیلی خود را باخته‌اند در حالی که یک دختربچه ۱۵ ساله با داشتن یک بیماری لاعلاج تا این حد خود را نباخته است. فکر می‌کنم این مسئله به این دلیل است که مردم بلد نیستند فردی به مسئله نگاه کنند و انتظارهای اجتماعی دارند و منتظر هستند دولت همه کارها را درست کند در صورتی که وقتی یک بیماری فردی داری به این فکر می‌کنی که باید خودت از پس مشکل بربیایی.

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه شعر «طره» سروده «پونه نیکوی» شاعر توانمند گیلانی به همت انتشارات هزاره ققنوس منتشر و روانه بازار کتاب شد.

پونه نیکوی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه «طره» دربرگیرنده حدود ۱۰۰ شعر است، اظهار کرد: اشعار این مجموعه در قالب غزل با مضامین عاشقانه و اجتماعی سروده شده است.

این شاعر اهل انزلی که متولد سال ۶۴ است درباره اهمیت شعر و راز ماندگاری اشعارش با اشاره به اینکه از آب و هوا و عشق که درگذرم چیزی ضروری‌تر از شعر نیست و ذات شاعر بی قرار است، افزود: هایدگر زبان را خانه هستی می‌داند، کشف منزل میان دل و زبان و پیوند بین این دو کار ذوق است، ذوق هم با شعر پیوند دارد.

نیکوی در ادامه با بیان اینکه شعر لطف خاص است عام نیست، گفت: ما هر چقدر از شعر و معارف عشق دور شویم و پیوندمان با ادبیات کمتر شود از زیبایی و دانایی و خردمندی و دُرّ معنی و حقایق الهی و خیمه عزت دور می‌شویم و برای همین است که اگر به گذشته کشورها و ملت‌های موفق نگاه کنیم می‌بینیم ارباب خرد و اصحاب بصیرت به علوم انسانی اهمیت بیشتری داده اند.

وی ادامه داد: علت این امر این است که هستی از قول، سخن و کلمه پدید آمده و جهان از جنس کلمه است و خداوند گفت «باش» و پدید آمد. گوهر معنی در کلمه پنهان بوده و کلمه سر خدا است.

«طره» منتشر شد

نیکوی با بیان اینکه شاعر با کلمه در خیاط خانه خیال هر دم جامه نوینی به جان جهان می دوزد، تصریح کرد: شاعرانی به جاودانگی می رسند و شهد و شکر کلامشان تمامی ندارد که صاحب واقعه هستند. افرادی چون مولانا که می‌گوید «مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم / دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم». این شاعر صاحب واقعه است. واقعه‌ای ثقیل و سترگ. این شاعر کوچه پس کوچه‌های هستی را گشته و در اقیانوس ناآرام عشق غواصی کرده و حالا صاحب واقعه است. او از عشق آباد می‌آید از آن ویرانه‌ای که برترین جغرافیای هستی است.

وی با اشاره به اینکه اگر شعر نبود پرونده دل بسته می‌شد، ادامه داد: این شعر و ملکوت کلمات است که آتش دل را شعله ور می‌کند. شاعر در دریایی غوطه می‌خورد که در قعر آن گوهر کلمات است و هر کس به اندازه تجربه اش در غواصی و گوهرشناسی مشتش پر می‌شود.

نگاهی کوتاه به پیشینه هنری «پونه نیکوی» نشان از کسب افتخارات متعدد در جشنواره‌های ادبی دارد و انتشار مجموعه شعرهای «انار سبز، زیتون سرخ»، «سر می‌گذارم به جنگل»، «۶۴۱۰ روز تنهایی» و مجموعه شعر نوجوان ادبیات پایداری با عنوان «دست‌های تو جوانه می‌زنند» در کارنامه هنری او به چشم می‌خورد.

گفتنی است؛ مجموعه شعر «طره» به تازگی در ۱۶۸صفحه از سوی انتشارات هزاره ققنوس منتشرشده و خرید اینترنتی آن نیز از نشانی /http://nashre۱۰۰۰.ir امکان‌پذیر است.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: مساله کاغذ طی سال‌ها و دهه‌های گذشته یکی از مهم‌ترین چالش‌های ناشران کتاب در کشور بوده است. در برهه‌ای یارانه دولتی کاغذ وجود داشت و در برهه‌ای به خواسته ناشران این ‌یارانه قطع و به امور دیگر چاپ و نشر اختصاص پیدا کرد. طرح‌های فصلی عیدانه، تابستانه، پاییزه و زمستانه کتاب، نمونه حمایت‌هایی هستند که بنا شد با حذف یا کمترشدن یارانه کاغذ، به‌طور غیرمستقیم به ناشران و اهالی نشر اختصاص بگیرند.

با پایان کار دولت دوازدهم، مساله کاغذ همچنان حل نشده و فراز و فرودهای گذشته را همچنان دارد. به‌هرحال طی سال‌های گذشته ناشران و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مساله کاغذ و یارانه‌اش دست به گریبان بوده‌اند. اما اهمیت مساله بود و نبود یارانه کاغذ، نباید باعث غفلت از دیگر عوامل و عناصر صنعت چاپ کتاب شود. چون وقتی پای صحبت ناشران و گفتگو درباره مشکلاتشان می‌نشینیم، تنها از یارانه کاغذ نمی‌گویند.

روزهای پیش رو و آغازین دولت سیزدهم، فرصت و بهانه خوبی بود تا دوباره پای صحبت برخی از ناشران بنشینیم و مطالباتشان را از وزارت ارشاد دولت بعدی جویا شویم؛ اما محور بحث و تمرکزمان روی بحث کاغذ بود. به این ‌ترتیب با ۲۰ تن از مدیران نشر کشور به گفتگو نشستیم و خواسته‌هایشان درباره کاغذ را از دولت بعدی جویا شدیم. برخی از ناشران معتقدند یارانه کاغذ، عاملی برای فساد اقتصادی و رانت‌خواری است. بنابراین باید از اصل و اساس حذف شود. برخی دیگر هم شاید چنین نظری داشته باشند اما بودن یارانه را در وضعیت فعلی، یک‌مُسکّن موقت برای ادامه حیات چرخه نشر می‌دانند. اما عاملی که خیلی از این‌بیست‌ناشر به آن اشاره و بر آن تاکید کردند، نظارت بر تخصیص یارانه است؛ به این ‌معنی که یارانه کاغذ به ناشرانی برسد که می‌خواهند کتاب چاپ کنند نه این‌که با کاغذ دریافتی با ارز دولتی، سوداگری کرده و آن را با قیمتی دیگر در بازار بفروشند.

به این ‌ترتیب، ثبات قیمت، نظارت جدی بر تخصیص یارانه کاغذ، مدیریت صحیح و سپردن کار به دست کاردان و در کنارشان، افزایش ظرفیت تولید داخلی کاغذ برای خودکفایی و جلوگیری از وابستگی بیشتر به کشورهای خارجی، ازجمله موارد و خواسته‌های مهم ناشران است. در گزارشی که در قالب یک‌جدول مختصر و مفید در ادامه می‌آید، راهکارهای ناشران برای خروج کاغذ از وضعیت نامناسب فعلی و بهبود آن مطرح شده است. این ‌جدول به‌واسطه گفتگوهایی پر شده که متعاقباً مشروح آن‌ها در خبرگزاری مهر منتشر می‌شود.

در ادامه جدول مطالبات و راهکارهای ۲۰ ناشری را که برای این ‌گزارش موفق به گفتگو با آن‌ها شدیم، از نظر می‌گذرانیم. لازم به ذکر است که در انتخاب ناشران این ‌گزارش، تلاش شد تنوع انتخابی اعم از دولتی و خصوصی رعایت شود. بیشتر ناشران حاضر در گزارش، در گروه ناشران عمومی جا دارند و چندتن از ناشران استانی و دانشگاهی نیز در این ‌جدول حضور دارند تا نماینده دیگر همکاران خود باشند. جدول زیر نیز به ترتیب نام خانوادگی ناشران مرتب شده است.

نام مدیر نام نشر راهکارها
مرتضی احمد آخوندی دارالکتب الاسلامیه ۱- قائل‌شدن یارانه کاغذ
۲- اعمال نظارت دقیق بر هزینه‌شدن یارانه برای خرید واقعی کاغذ
۳- استفاده از مواد اولیه تولید کاغذ در کشور به ویژه نیشکر
علی‌اصغر بهمن‌نیا نارگل ۱- حذف ارز دو نرخی برای از بین رفتن فساد اقتصادی
۲- نظارت شدید و دقیق بر هزینه‌شدن یارانه برای خرید واقعی کاغذ
۳- از بین رفتن رانت
۴- عدم اختصاص یارانه و سهمیه به ناشران کمک‌آموزشی
مسعود پایدار داریان کتاب دانشگاهی ۱- تعادل قیمت کاغذ به‌واسطه حل مشکلات اقتصادی کشور، ازجمله رفع تحریم‌ها و متعادل‌شدن قیمت‌ها و ارزش‌پیدا کردن پول ملی
۲- وجود بازار رقابتی نشر و حمایت هدفمند دولت از آن
علی‌اکبر تورانیان شهرآب ۱- توجه ویژه به کارخانه‌های داخلی تولید کاغذ برای خودکفایی در تولید
۲- هدایت ظرفیت کارخانه‌ها به‌سمت تولید کاغذ نه محصولاتی چون لیوان و ظروف کاغذی
۳- فراهم‌کردن شرایط آسان برای واردات کاغذ در صورت تصمیم به واردکردن گسترده و عدم فعال‌سازی کارخانه‌های داخل
۴- جلوگیری از فعالیت مافیای کاغذ
۵- بهره‌برداری از کارخانه ساخت زینک در کشور به‌جای واردکردن این ‌محصول از ترکیه
محمدرضا توکل صدیقی صابرین ۱- ثبات قیمت کاغذ
۲- دخالت دولت در مساله به‌دلیل رفتار غیرمنطقی تاجران خصوصی کاغذ
۳- عدم تمرکز روی یک‌گروه خاص و کاغذ مورد نیازش در برنامه‌ریزی‌ها که در نتیجه آن برخی از انواع کاغذ در بازار نایاب می‌شود
۴- انجام تحقیق میدانی برای درک صحیح از نیاز ناشران به انواع کاغذ
۵- سپردن کار به نهادی که بر مساله کاغذ اشراف دارد نه یک شرکت تعاونی با اشراف محدود
رضا حاجی آبادی هزاره ققنوس ۱- حذف یارانه به‌دلیل آفت‌زا بودنش
۲- سپردن کار به دست اهل آن و آرزوی زمانی که وزیر فرهنگ و ارشاد کسی باشد که اهالی قلم به قلمش قسم بخورند
۳- جلوگیری از صدور مجوز بی‌رویه نشر
۴- جلوگیری از چندگانگی در فضای فرهنگ کشور و سپردن کار تصمیم‌گیری به یک‌نهاد یعنی وزارت ارشاد
اسماعیل حسن‌زاده بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه ۱- آزاد بودن واردات کاغذ و در کنار آن
۲- افزایش ظرفیت تولید داخلی کاغذ
۳- ادامه‌داشتن اختصاص یارانه کاغذ در وضعیت فعلی به‌عنوان یک مُسکّن
محمد حقی کتابستان معرفت ۱- توجه به عناصر دیگر تولید کتاب مانند زینک که امروز هزینه‌اش با هزینه کاغذ یک‌کتاب برابری می‌کند
۲- تعیین تکلیف دولت با خودش که می‌خواهد در تولید کاغذ خودکفا شود یا خیر
۳- تأمین کاغذ مورد نیاز کشور و خالی‌نماندن بازار برای جلوگیری از فاصله زیاد قیمت کاغذ دولتی و آزاد
۴- مذاکره با تاجران خصوصی واردکننده کاغذ و اختصاص ارز دولتی به آن‌ها برای جلوگیری از خلاهای موجود
۵- در نظر گرفتن تسهیلات برای واردات کاغذ آزاد برای فراوانی محصول در بازار و جلوگیری از قیمت‌گذاری‌های بی‌منطق کاسبان و دلالان کاغذ
۶- کم‌کردن فاصله قیمت کاغذ دولتی و آزاد
حسین سعیدی به‌نشر ۱- سروسامان‌دادن به کارخانجات تولید کاغذ در داخل
۲- ساماندهی تخصیص ارز برای واردات کاغذ
۳- جلوگیری از ورود تاجران غیرمتخصص در واردات کاغذ که باعث ناهماهنگی در بازار شده‌اند
۴- توجه به قانون مالکیت معنوی آثار
۵- جلوگیری از قاچاق کتاب
۶- فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی صحیح درباره مسائل کاغذ و تولید کتاب
۷- بهره‌برداری از امکان کتاب‌های الکترونیکی و گویا
حسین شاهمرادی امیر کبیر ۱- جمع‌کردن بساط دلال‌بازی در حوزه کاغذ و کتاب
۲- راه‌اندازی کارخانه‌های باگاس‌محور نه چوب‌محور در کشور
۳- مجهزکردن کارخانه‌های تولید داخل به فناوری ابزار دقیق برای بهبود کیفیت کاغذ داخلی
۴- اصلاح رفتار دولت که برای واردکردن کاغذ توسط ناشران، محدودیت ایجاد می‌کند
۵- و در نهایت، در صورت عدم رعایت این ‌موارد، رهاکردن کار به این ‌معنی که هیچ ‌کاری در حق کاغذ نکنند
مجتبی شاهمرادی آرما ۱- تکیه به تولید داخلی کاغذ چون وابستگی به خارج در همه ابعاد ضرر می‌زند
۲- پیگیری جدی مساله خودکفایی در تولید کاغذ چون سال‌هاست مغفول واقع شده
۳- بازنگری جدی در نحوه تولید و عرضه کاغذ که با رانت زیاد همراه است.
علی‌اکبر شیروانی سوره مهر ۱- تلاش برای حذف دو نرخی بودن کاغذ
۲- شفافیت در واردات و عرصه کاغذ
لیما صالح رامسری معین ۱- رفع ناهماهنگی‌های پشت پرده بین وزارت بازرگانی و تعاونی آشنای وزارت ارشاد
۲- اصلاح شیوه‌های مدیریت اشتباه که در نتیجه آن، همه حق دارند و درست می‌گویند
سید حسین عابدینی سفیر اردهال ۱- افزایش حجم تولید داخلی کاغذ و جلوگیری از وابستگی به کاغذ خارجی، چون تولید فعلی فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد بازار را تغذیه می‌کند
۲- ادامه اختصاص یارانه چندسال گذشته برای کاغذ در حکم یک مُسکّن موقت برای ادامه حیات فعلی ناشران
محمد عزیزی روزگار ۱- ادامه اختصاص یارانه کاغذ
۲- مشخص‌شدن میزان مصرف هر ناشر برای اختصاص عادلانه یارانه و کاغذی که در اختیارش قرار می‌گیرد
نادر قدیانی قدیانی ۱- بیان علل عدم ثبات قیمت‌ها توسط دولت
۲- در نظر گرفتن دوره دوساله خروج از بحران و یک‌حرکت سریع برای ثبات بازار
۳- آزادبودن واردات کاغذ با دلار آزاد؛ در صورتی که دولت نمی‌تواند ارز مورد نیاز را فراهم کند
عابس قدسی سپیده باوران ۱- ادامه یارانه حمایتی دولت از کاغذ که البته دم‌دستی‌ترین راه‌حل هم هست
۲- نظارت جدی بر اختصاص یارانه به ناشران حرفه‌ای و واقعی کتاب برای جلوگیری از کتاب‌سازی و هدر رفتن یارانه
حسین قوامیان کومه ۱- تشکیل کارگروه نظارت متشکل از وزارت ارشاد، اتحادیه ناشران و قوه‌قضائیه
۲- قطع دست کسانی که یارانه و حمایت‌ها را دور زده و سوداگری می‌کنند
۳- تلقی‌شدن کاغذ به‌عنوان یک‌کالای ضروری
۴- جلوگیری از چاپ هرگونه کتاب ضعیف و غیرمرتبط با حرفه نشر با کاغذ دولتی که با ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی خریداری شده است
سعید کرمی سروش ۱- تقویت و توسعه کار و تعداد کارخانه‌های داخلی تولید کاغذ
۲- توسعه خدمات حمایتی هدفمند توسط دولت با نظارت جدی
۳- حرکت ناشرها به سمت تولیدات بیشتر دیجیتال و پرینتی
۴- حمایت ارشاد از کتاب‌های مرجع و برداشتن وظیفه چاپ این کتاب‌ها از عهده ناشران
ابوالفضل میرباقری کتابسرای تندیس ۱- خودکفایی در تولید کاغذ برای جلوگیری از خروج ارز
۲- اضافه‌شدن ظرفیت تولید کاغذ در شرایط فعلی (پیش از زمان خودکفایی)

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، هفت حرف است، اما با همین حرف ها، دنیایی رنگارنگ و متنوع را در پس خود جای داده است. دنیای تبلیغات. جهان پر زرق و برقی که چشمان هر بیننده ای را به سوی خود جلب می‌کند و از سال ۱۳۲۵ به صورت حرفه‌ای در رسانه‌های دیداری و شنیداری متعدد کشور ما نمود پیدا کرد و عاملی تاثیرگذار برای آشنایی مخاطبان با یک محصول شد، تا مردم با مشاهده آن‌ها به راحتی با ویژگی آن آشنا شده و در نتیجه بر حسب نیاز و سلیقه‌ی خود مجاب به خرید آن شوند. آن هم از طریق تبلیغ در رسانه‌هایی مانند رادیو و تلوزیون تا بیلبورد‌های تبلیغاتی بزرگراه‌ها و اماکن عمومی و سطح شهر، تبلیغاتی پر زرق و برق البته با هزینه‌های هنگفت. از تعدد تبلیغات مواد غذایی و لوازم برقی گرفته تا تبلیغات محدود کالا‌های فرهنگی نظیر فیلم، موسیقی و تئاتر.

جایی که برای دیده شدن باید دست پر وارد آن شوید و هزینه‌های زیادی را بابت آن بپردازید؛ چراکه شاید از عهده‌ی هر تولید کننده‌ای بر نیاید، اما در میان هیاهوی تبلیغاتی، جای یک چیز خالی است کالایی که شاید نیاز به معرفی اش بیش از تمام این محصولات حس می‌شود. کتاب، کلمه‌ای که با همان چهار حرف، سواد و فرهنگ یک سرزمین را شکل می‌دهد، اما گویا جایی در میان این رنگین کمان لاکچری ندارد.

به گفته‌ی اهالی فرهنگ، از جمله نویسندگان و ناشران کتاب، چه بسا آثار گرانقدر و ارزشمندی که بدلیل ناشناخته و مهجور ماندن از این فضاها، هرگز به گوش مخاطبانشان آشنا نیستند و باعث کمرنگ شدن فرهنگ کتابخوانی شده و در سبد کالای فرهنگی خانوار جایگاه درخور توجه‌ای ندارند.

دنیای پر زرق و برق اما بدون فرهنگ/ چرا محلی برای معرفی کتاب وجود ندارد؟

در ادامه گفت و گویی کردیم با ناشران کتابی که این روز‌ها جای خالی فرهنگ کتاب و کتابخوانی را یکی از معضلات جدی جامعه ما می‌دانند.

رضا حاجی آبادی مدیر مسئول انتشارات هزاره ققنوس، در گفت‌وگو با خبرنگار ما در خصوص کمرنگ بودن معرفی و تبلیغات فرهنگی در سطح شهر گفت: مشکل اصلی تبلیغات در حوزه نشر مکتوب این است که ما با مقوله‌ای به نام اقتصاد فرهنگ خیلی آشنا نیستیم. در واقع کسی به این موضوع توجه نمی‌کند که می‌توانیم از حوزه فرهنگ منفعت اقتصادی کسب کنیم و به همین خاطر است که معمولا کار فرهنگی و نشر مکتوب را، یک مقوله هزینه بر می‌دانند تا یک صنعتی که می‌تواند روی پای خود بایستد و حتی سودآور باشد و هزینه‌ها و مخارج خودش را تامین کند.

وی افزود: به این ترتیب این نگاه، باعث می‌شود که فرهنگ مکتوب، یک مولود محتاج مسئولان و متولیان فرهنگ به شمار آید که دائم به دنبال بودجه‌های دولتی است که در نتیجه، یک موجود ناقص و ضعیف در این حوزه، جایی در بیلبورد‌های تبلیغاتی سطح شهر نخواهد داشت و جای آن را صنعت سودآور از نظر دوستان و متولیان فرهنگ خواهد گرفت.

وی ادامه داد: این اتفاق در سال‌های اخیر در شهر‌های مختلف کشور ما رخ داده است و معمولا محصولات فرهنگی جایی در تبلیغاتی سطح شهر ندارند و این کالا‌های مصرفی هستند که در تمامی سطح شهر تبلیغ می‌شوند.

حاجی آبادی در پایان بیان کرد: یکی از کار‌هایی که برای حمایت از تبلیغ فرهنگ مکتوب در سطح شهرمی توان انجام داد این است که به نظر من تمامی ارگان‌های متولی فرهنگ و شهرداری‌ها باید دخیل در کار باشند. خود ناشران باید همت کنند، هزینه‌ای را برای تبلیغات در نظر بگیرند. همچنین وزارت ارشاد باید برای معرفی کتاب‌های خیلی خوب پیش قدم شود. همچنین شهرداری‌ها باید بخشی از بیلبورد‌های سطح شهر را با تخفیف‌های مناسب، به ناشران اجاره بدهند و جا‌هایی مثل خانه کتاب، از وزارتخانه ها، سازمان‌ها و نهاد‌های دولتی که ظرفیتی از تبلیغات درون شهری و برون شهری دارند، می‌توانند در زمینه تبلیغات کتاب و در نتیجه ترویج فرهنگ، گام‌های مهمی در این حوزه بردارند. حتی برای ترویج فرهنگ کتاب خوانی می‌توان از طریق مبلمان شهری در پارک‌ها و حاشیه پیاده رو خیابان‌ها اقدام کرد.

دنیای پر زرق و برق اما بدون فرهنگ/ چرا محلی برای معرفی کتاب وجود ندارد؟

مژگان سبزیان مدیر مسئول انتشارات کامل نیز در خصوص ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی گفت: در این حوزه از فرهنگ باید سه مولفه را در نظر گرفت. مولفه اول قیمت تبلیغات شهری مثل بیلبورد، پنل‌های های داخل مترو و… است که این‌ها هزینه‌های بسیار بالایی دارند و طبیعتا چیزی که روی این بیلبورد‌ها تبلیغ می‌شود. باید در درجه اول بازگشت مالی برای تبلیغ کننده داشته باشد.

وی بیان کرد: مولفه دوم، علاقمندی مردم و جذابیت به آن دسته از محصولاتی است که در روی بیلبورد‌ها تبلیغ می‌شود و در نهایت به نظر من مولفه سومی که ما باید در تبلیغ و تشویق کتابخوانی آن را در نظر بگیریم، این است که این هزینه‌ها از کجا باید تامین شود.

سبزیان افزود: باید گفت که برخی از شهرداری‌ها قانونی به تصویب رساندند مبنی بر این که هر سال، ۳ ماه تبلیغات فرهنگی و ۹ ماه از آن تبلیغات تجاری به روی بیلبورد‌ها برود که در این صورت، هر صاحب بیلبورد موظف است ۳ ماه از سال را به مولفه‌های فرهنگی اختصاص دهد. هرچند که این حرکت با فراز و نشیب‌های مختلف کم و زیادی رو به رو شد و به طور کلی ماحصل قضیه این شد که ما روی هر بیلبورد در فضای شهری، همیشه یک تبلیغ فرهنگی را در یک مقطعی از سال می‌بینیم. این کار هزینه‌ای ندارد و این راهکار برای کتاب و تبلیغ کتاب، می‌تواند بسیار موثر باشد که بتوانیم مثلا در مترو و پنل‌های مترو یا در بیلبورد‌ها و پل‌های عابر پیاده شهری که تابلو‌های بزرگی بر روی آن نصب می‌شود، کتاب تبلیغ کنیم.

وی ادامه داد: یک بحث مهم این است که آیا ما باید کتاب را تبلیغ کنیم یا کتابخوانی را؟ قبل از این که کتاب را تبلیغ کنیم، شاید بهتر است که کتابخوانی تبلیغ شود. مسئله این است که چقدر مردم ما به مطالعه علاقمند هستند. ما ابتدا باید یک انگیزه برای مطالعه ایجاد کنیم تا در درجه دوم کالایی را معرفی کنیم که زمینه و بسترش فراهم شده است. به طور مثال بحث کتابخوانی و تبلیغ کتاب، مثل این است که ما بخواهیم در شهری که از استاندارد کافی جاده‌ای برخوردار نیست، یک اتومبیل خیلی لوکس تبلیغ کنیم. باید در ابتدا زیرساخت مهیا شود و بعد آن اتومبیل را تبلیغ کنیم.


مدیر مسئول انتشارات کامل گفت: برای معرفی کتاب و کتابخوانی هم باید همین کار را پیش گرفت. ابتدا بهتر است که از فضای فرهنگی استفاده کنیم و کتابخوانی را به صورت‌های مختلف معرفی کنیم و در مرحله و فاز بعدی می‌توانیم بگوییم که فلان کتاب منتشر شده که مثلا فلان تعداد جایزه گرفته است، برای چه قشر و مخاطبی مناسب است. همچنین باید در نظر بگیریم که وقتی ما در فضای شهری تبلیغ می‌کنیم طبیعتا کتاب‌ها یک قالب خاصی پیدا می‌کنند و در نظر داشته باشیم که هر کتابی هم امکان این را ندارد بر روی پنل‌های تبلیغاتی نصب شوند.

در ادامه این گزارش، گفت و گویی هم در همین موضوع با یکی از مسئولان اجرایی خانه کتاب داشتیم. مرتضی بریری مدیر روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، در خصوص حمایت و ترویج خانه کتاب از فرهنگ کتاب و کتابخوانی در گفت‌وگو با خبرنگار ما گفت: خانه کتاب ادبیات ایران به واسطه جایگاهی که در میان فعالان حوزه کتاب دارد و اینکه مجری برگزاری معتبرترین جوایز و جشنواره‌های حوزه کتاب همچون جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، جایزه جهانی کتاب سال، جایزه جلال آل احمد، جشنواره شعر فجر و … است، می‌تواند در معرفی کتاب‌های برتر حوزه‌های مختلف به عموم مردم نقش مهمی ایفا کند و در امور محتوایی، کمک دهنده طرح‌ها و اید‌های مختلف رسانه‌ای و تبلیغاتی در ترویج کتاب و کتابخوانی باشد.

دنیای پر زرق و برق اما بدون فرهنگ/ چرا محلی برای معرفی کتاب وجود ندارد؟

وی افزود: خانه کتاب و ادبیات ایران مرجع اطلاع رسانی کتاب در کشور است و قطعا با استناد به اطلاعات منحصر به فرد موجود در این مجموعه، می‌توان در راستای ترویج کتاب و کتابخوانی سازوکاری را تعریف کرد که علاوه بر معرفی کتاب‌های برگزیده جشنواره ها، کتاب‌هایی که در فرآیند داوری‌ها امتیاز‌های لازم را کسب می‌کنند هم به مردم معرفی شود.

بریری ادامه داد: فراموش نکنیم علاوه بر معرفی کتاب‌های خوب، لازم است ما نویسندگان مطرح کشور را هم به مردم معرفی کنیم. معرفی ناشرانی که دارای آثار برتر در جوایز و جشنواره‌ها هستند هم می‌تواند به آشنایی مردم با کتاب‌های خوب و البته ناشران تولید کننده آثار برتر منجر شود. همچنین معرفی کتابفروشی‌ها در تبلیغات رسانه‌ای و سطح شهر هم حائز اهمیت است.

وی بیان کرد: موضوع دیگر، نقش تاثیرگذار و کلیدی رسانه‌های جمعی در معرفی کتاب و اطلاع رسانی در این حوزه است. در این حوزه اکنون با وضعیت مطلوب بسیار فاصله داریم که انتظار می‌رود در این خصوص، سیاستگذاری و اقدام جهادی صورت بگیرد تا شاهد تغییر در جایگاه کتاب در رسانه‌ها باشیم. بر همین مبنا، همکاران ما در خبرگزاری کتاب ایران تلاش می‌کنند که علاوه بر انتشار اخبار حوزه کتاب و نشر، تازه‌های نشر و کتاب‌های شاخص هم معرفی کنند. البته خانه کتاب و ادبیات ایران با توجه به ظرفیتی که در حوزه محتوایی دارد، توانسته همکاری با رسانه‌های مختلف ازجمله شبکه رادیویی فرهنگ (امضای تفاهم نامه) و سایر برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی را برای تولید برنامه‌های کتاب محور در دستور کار قرار دهد.

بریری گفت: در کنار فعالیت‌های رسانه ای، تبلیغات محیطی هم می‌توانند نقش مهمی در ترویج کتاب و کتابخوانی داشته باشند. هم اکنون در میان هیاهوی تبلیغات کالا‌های مختلف در سطح شهر، جای کتاب بسیار خالی و مورد بی توجهی قرار گرفته است. حتما فضا‌های تبلیغاتی شهرداری ها، حمل و نقل عمومی و… می‌تواند در این مهم مورد استفاده قرار گیرد و کتاب خوب و مساله کتاب و کتابخوانی را در کانون توجه شهروندان قرار دهد.

دنیای پر زرق و برق اما بدون فرهنگ/ چرا محلی برای معرفی کتاب وجود ندارد؟

مدیر روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران بیان کرد: باید توجه داشته باشیم که در تبلیغات شهری و بیلبورد‌ها که در آن ها، سنت استفاده از تصاویر سلبریتی‌ها برای تبلیغ و استفاده از کالا‌ها و برای شرکت در مسابقه، موجب شده تا انجام تبلیغ کتاب سخت‌تر شود؛ بنابراین علاوه بر عزم جدی درچاره اندیشی برای استفاده از این فضا‌ها برای ترویج کتاب و کتابخوانی، در مراحل بعدی محتوای مناسب و شیوه ارائه بسیار مهم است. به عنوان نمونه طراحی ارائه محتوا و انجام تبلیغ باید به گونه‌ای انجام شود که مخاطب در حال رانندگی یا پیاده که فرصت چندانی ندارد، بیشترین بهره را از محتوای ارائه شده ببرد. در همین راستا لازم است طراحی به شیوه‌ای باشد که ضمن استفاده از کمترین المان‌های تصویری (یعنی کمینه گرا باشد) بیشترین اطلاعات به مخاطب ارائه شود.

وی همچنین افزود: در بخش مهم تامین محتوا، در صورتی که سازمان‌ها و نهاد‌هایی که امکانات و فضا‌های لازم را برای انجام تبلیغات شهری و محیطی دارند یا شرکت‌های تبلیغاتی بر اساس مسئولیت اجتماعی شان، چنانچه تمایل به اجرای طرح‌های تشویقی برای حوزه کتاب داشته باشند، ما در خانه کتاب و ادبیات ایران در بخش تولید و ارائه محتوا همراهی خواهیم کرد و از ایده‌های نو حمایت میکنیم. ضمن اینکه حتما رایزنی با متولیان این حوزه را هم در دستور کار قرار خواهیم داد.

بریری در پایان گفت: لازم می‌دانم بر این نکته هم تاکید کنم که انجام تبلیغات محیطی و شهری برای کتاب همواره مورد توجه و استقبال فعالان این حوزه بوده و خانه کتاب و ادبیات ایران نیز به مناسبت‌های مختلف همچون هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، نمایشگاه‌های کتاب، جشنواره‌ها و جوایز و حتی گرامیداشت‌های اهالی قلم و نشر، با همکاری سازمان‌های مرتبط همچون سازمان زیباسازی شهر تهران، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شرکت مترو و. همکاری‌هایی داشته است تا طرح‌های ترویج کتابخوانی و … در معرض دیدعموم قرار بگیرد و به عبارتی شهر رنگ و بوی کتاب به خود بگیرد.

رضا حاجی آبادی، مدیرمسئول انتشارات هزاره ققنوس در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره میزان همکاری پخش کنندگان کتاب با ناشران در دوران شیوع کرونا گفت: متاسفانه وضعیت پخش کتاب‌های ناشران خوب نیست. پیش از شیوع بیماری کرونا با ۶ تا ۷ پخش کننده کتاب همکاری می‌کردم. پس از کرونا دو تن از آن‌ها بدقولی کردند و فعلا فقط با یک پخش کننده کتاب همکاری می‌کنم.

وی افزود: پیش از کرونا هر دو سه روز یک بار به ما سفارش کتاب می دادند. این مسئله برای تمام پخش کنندگان  که با آن ها همکاری می کردم وجود داشت. پس از شیوع این بیماری، میزان سفارش کتاب به هفته ای یکبار رسید و کاهش یافت. این کاهش سفارش را ما ناشران احساس می کنیم، گرچه ممکن است از دید پخش کنندگان کتاب متفاوت باشد.

مدیرمسئول انتشارات هزاره ققنوس ادامه داد: از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در صنعت نشر گرفته تا ناشران، پخش کنندگان و مولفان کتاب، هیچ کدام نتوانستند تهدید بیماری کرونا را به یک فرصت تبدیل کنند. بگویند حالا که مردم در خانه مانده اند کتاب های خوب را برای گذراندن اوقات فراغت به آن ها  معرفی کنیم یا اینکه سبک و سیاق ارسال کتاب هایمان را تغییر دهیم. ازجمله اینکه کتاب را به صورت تلفنی سفارش دهند.

حاجی آبادی بیان کرد: پیش از شیوع کرونا،کتاب را در قالب پیامک هم به ما سفارش می دادند.برخی از ناشران به فروش اینترنتی کتاب روی آوردند اما در مجموع، تمام افراد حاضر در صنعت نشر از متولیان امر تا مولفان در دوران کرونا خوب عمل نکردند. یکی از کارهایی که می توانستند انجام دهند، افزایش میزان کتابخوانی در میان مردم بود. بسیاری از همکاران ناشر از فروش پایین کتاب گلایه می کنند در صورتی که افزایش قیمت کتاب و کاغذ در این امر بی تاثیر نبود.

وی اظهار کرد: باید متناسب با مقتضای زمان رویکردها را در زمینه فروش کتاب تغییر داد. در قرن جدید نمی توان کتاب را با شیوه های سنتی پخش آن در کتابفروشی ها عرضه کرد. باید شیوه معرفی کتاب را تغییر دهیم و  به سبک و سیاق گذشته کتاب های معرفی شده توسط ناشران را به کتابفروشی ها معرفی نکنیم.  از سوی دیگر، کتاب را براساس نیاز مخاطب منتشر کنیم. در انتخاب نام کتاب، قطع و نوع ارائه محتوای آن هم دقت داشته باشیم.

مدیرمسئول انتشارات هزاره ققنوس ادامه داد: در زمینه قالب ارائه محتوای کتاب مشکل داریم. کتابی که نمی توان به صورت صوتی منتشرکرد در این قالب چاپ می شود یا اینکه کتابی که ظرفیت انتشار در قالب کاغذی دارد به صورت کتاب کاغذی عرضه می شود.

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل، «ساناز حاجی محمدحسینی» متولد سال ۱۳۶۰ در شهر اردبیل است که رشته مدیریت را برای تحصیل آکادمیک انتخاب کرد اما بعدها به سبب علاقه‌اش به نویسندگی و ادبیات، تحصیلات تکمیلی خود را در رشته ادبیات بین‌الملل ادامه داد.

وی در کنار آموزش‌های دانشگاهی، به فعالیت هنری، از جمله نقاشی و نویسندگی پرداخت و پس از ورود به دانشگاه نیز در دوره‌های «ادبیات خلاق» حضوری فعال داشت، تا اینکه با نوشتن رمان «پشت چله‌خانه شیخ صفی» نشان داد از توصیف موقعیت و فضاسازی ذهنی بالایی برخوردار است.

این اثر در فاصله نخستین چاپ خود در اردیبهشت ۹۸ تاکنون هم تجدید چاپ و ترجمه شده است و هم نسخه صوتی و نماهنگی نیز از آن شاخته شده است.

حاجی محمد حسینی در این‌باره به خبرنگار ایبنا گفت: رمان «پشت چله‌خانه شیخ صفی» با مقدمه «وحید ضیائی» ازسوی «انتشارات هزاره ققنوس» در تهران منتشر و نخستین بار در اردیبهشت ۹۸ در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد و در مدت کوتاهی نیز با استقبال مخاطبان به فروش ۲۰۰۰ نسخه‌ای رسید.

وی افزود: علاوه بر پیشنهاد ترجمه اثر به زبان‌های انگلیسی و ترکی، این اثر در نمایشگاه کتاب فرانکفورت نیز جزو کتاب‌های منتخب ایران بود؛ ضمن اینکه مورد توجه هنرمندان ایران نیز قرار گرفت، از جمله اینکه به لطف «داوود حجازی» در بین آثار نخستین اپلیکیشن کتاب‌های صوتی ترکی و فارسی ایران (اپلیکیشن وویسَس) قرار گرفت.

همچنین به گفته نویسنده این اثر، پس از اینکه این رمان به چاپ دوم رسید، «کریم عظیمی» کارگردان مطرح اردبیلی، بر آن شد تا نماهنگی از این رمان بسازد؛ این اتفاق افتاد و نماهنگ مربوطه به همین نام (عنوان کتاب) ‌هم‌اکنون در صفحات مجازی از جمله اینستاگرام و آپارات در دسترس عموم قرار دارد.

نویسنده «پشت چله‌خانه شیخ صفی» اظهار کرد: این رمان، داستان عشقی رئال از خاطره یکی از خویشاوندان دور است و در واقع، قصه اصلی، در دوره گذار جامعه از سنّت به تجدد رخ می‌دهد؛ بر این اساس، روزگاری را روایت می‌کند که قداست پدر و مادر سبب می‌شود فرزندان حرمت والدین را نگه داشته و از خواسته خود بگذرند.

وی اضافه کرد: این اثر، داستان دیدار اتفاقی عباسقلی، جوانی هنرمند از خانواده‌ای اشرافی، با دختری به نام مارال از محلات فقیرنشین و عشق آنها در بستر تاریخی و سنت‌های رایج مردم آن دوره است که با زبانی صمیمی آمیخته به فرهنگ فولکلور و ماهنی‌ها و رسوم خاص مردم اردبیل در میانه سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ روایت می‌شود؛ عشقی که همه محله را تا پشت چله‌خانه شیخ صفی دربرمی‌گیرد.

حاجی محمدحسینی ادامه داد: محله شیخ صفی در اردبیل، عمری به قداست تاریخ دارد و بقعه شیخ صفی از آثار کم‌نظیر دوران صفوی است که به لحاظ جاذبه‌های تاریخی – فرهنگی و معماری، جذابیت بازدیدکنندگان را در پی داشته و ترکیبی از تخیل و واقعیت را القا می‌کند.

وی درباره نقش کارگاه‌های داستان‌نویسی در این موفقیت تصریح کرد: کارگاه «ادبیات خلاق» در سال ۱۳۹۰ با ایده اجرای شیوه‌های متفاوت آموزش در شاخه‌های شعر، داستان، نقد ادبی، پژوهش، نویسندگی و ترجمه، با تأکید بر خلاقیت هنرجو و کشف استعداد در سمت و سوی نوشتن، با طراحی و تدریس «وحید ضیائی» اجرا شد و اکنون پس از برگزاری بیش از ۵۰۰ جلسه، ۲۳ عنوان کتاب را راهی بازار نشر کرده است؛ نکته بارز خروجی این کارگاه‌ها، این است که بیشتر این آثار از نویسندگانی بوده که هیچ سابقه ادبی نداشته‌اند اما کارشان قابل دفاع است و به نظر می‌رسد «پشت چله‌خانه شیخ صفی» نیز از آن دسته‌ای بود که با چنین اقبالی روبه‌رو شد.

بنا به این گزارش، کریم عظیمی کارگردان نماهنگ «پشت چله‌خانه شیخ صفی»، فیلم‌های «پروانه‌ها در برف می‌میرند»، «خطوط فرضی»، «خانه‌ام ابریست» و «۹۹۹۹۹۹۹۹۹» را در کارنامه هنری خود دارد که اثر اخیر بود (۹۹۹۹۹۹۹۹۹)، ضمن حضور در چندین جشنواره ملی و بین‌المللی، جوایز متعددی چون جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره بین‌المللی فیلم طلایی لندن، جایزه بهترین فیلم تجربی جشنواره بین‌المللی اطراف آلمان، تندیس طلایی بهترین فیلم جشنواره بین‌المللی فینیکس فرانسه و…  را از آن خود کرده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، قیمت کتاب برای دانشجویانی که تقریبا هیچ کمکی جز وام‌های اندک دانشجویی را حامی خود نمی‌بینند، به ارقام باورناکردنی‌ای دست یافته است. کتاب گران‌تر می‌شود و حسرت کتاب‌خوانانی که هر روز بر کتاب‌های ناخوانده‌شان افزوده می‌شود، سینه‌سوزتر‌. اما آیا واقعا کتاب گران است؟ اگر گران است چه عواملی در آن دخالت دارند و چطور می‌توان آن را کنترل کرد؟ آیا گران شدن کتاب، بر آمار سرانه مطالعه تاثیر جدی‌ای گذاشته است؟ اینجا کمی پای تحلیل‌های اقتصادی می‌لنگد چه بسیاری از برآوردها نشان می‌دهند که اساسا در سال‌های اخیر با تغییر در قیمت کتاب، تفاوت چندانی در سرانه مطالعه ایجاد نکرده است؛ ما عموما کم می‌خوانیم. این سرانه خجالت‌آور مطالعه، از سویی بازار نشر را با بحران مضاعفی روبرو کرده و از سویی باعث برآمدن بحران‌های جدی فرهنگی شده است. رضاحاجی آبادی (مدیر انشارات هزاره ققنوس) می‌گوید:

یکی از مهمترین دلایلی که باعث شده سرانه مطالعه کتاب کاهش پیدا کند افزایش قیمت کتاب است. دلایل این گرانی‌ها چیست و آیا صرفا تابع شرایط اقتصادی کشور است؟

قطعا افزایش قیمت کتاب تابعی از وضعیت اقتصادی کشور است. مواردی مثل ویراستاری، نویسندگی و خدمات پیش از چاپ و خود فرآیند چاپ ازجمله مولفه‌هایی هستند که باعث افزایش قیمت تمام شده برای ناشر هستند و به تبع آن قاعدتا قیمت کتاب هم بالا می‌رود‌. نکته‌ای که باید توجه داشته باشیم این است که تنها محصولی که معمولا تولید می‌شود و قیمتش هم تغییر نمی‌کند، کتاب است. این برای ناشران خیلی سخت خواهد بود چراکه باید برآورد دقیقی از هزینه‌های تولید کتاب و قیمت پشت جلد کتابشان داشته باشند.

من خیلی کم دیده‌ام همکارانم در حوزه نشر قیمت کتاب را تغییر دهند درحالیکه قیمت بقیه‌ی محصولات اصلا چنین ثباتی ندارد. امروز شما ماست را فرضا می‌خرید پنج هزار تومان و فردا همان ماست با همان کیفیت می‌شود هشت هزار تومان. درحالیکه وضعیت در مورد کتاب اینطور نیست. وقتی قیمت روی جلد را ده هزار تومان تعیین می‌کنند، این قیمت تا پایان تیراژ همان ده هزار تومان می‌ماند تا اینکه به چاپ دوم برسد.

طبیعتا در گرانی‌ها، اولا وضعیت اقتصادی حاکم بر کشور اعم از مساله‌‌ی تحریم‌ها با افزایش قیمت دلار و عواملی دیگر موثر است. اما دلایل دیگر به وضعیت فرهنگی مربوط است. وضعیتی که در آن که سرانه مطالعه و از پی آن تیراژ کتاب کاهش پیداکرده است. وقتی تیراژ کتاب پایین باشد قاعدتا قیمت پشت جلد افزایش پیدا می‌کند. در واقع این هم تابعی از قیمت کتاب است که معمولا در نظر گرفته نمی‌شود. کتاب در تیراژ بالا قیمت کمتری خواهد داشت. اگر کتابی را در تیراژ صد نسخه چاپ کنیم و مثلا قیمت پشت جلد بشود بیست هزار تومان، همان کتاب با تیراژ پنج هزار حدود دوازده هزار تومان قیمت می‌خورد.

باتوجه به اینکه وضعیت فرهنگی را در افزایش قیمت کتاب موثر است ولی آنچه در بازار به گوش می‌رسد گرانی کاغد است. کدامیک از اینها در افزایش قیمت کتاب موثرترند کاغذ یا بحث فرهنگی؟

هم فرهنگ عمومی در اینجا تاثیر‌گذار است و هم مولفه‌ای مانند کاغذ. البته مهم است بدانیم که کاغذ تنها سی درصد از هزینه‌های تولید کتاب را شامل می‌شود. در این میان هزینه‌هایی وجود دارد که به چشم نمی‌آیند. فرض کنید انتشاراتی که باید دفتر انتشاراتی داشته باشد و قاعدتا برای گذران امور خود منشی و … استخدام کند. گذشته از مخارج نیروی انسانی انتشارات، بحث مالیات هم به قوت خودش باقی‌ست و ناشران همچنان موظفند تا مالیات خود را مرتب پرداخت کنند و این برخلاف بحث معافیت مالیاتی ناشران است که عملا رعایت نمی‌شود. این هزینه  در فرآیند تولید کتاب اغلب مغفول باقی می‌ماند و گمان عموم مردم بر این است که کل هزینه‌های تولید کتاب هزینه‌های تولید فنی یعنی کاغذ و چاپ است. تازه در همان مباحث فنی‌ اعم از  لیتوگرافی و چاپ و…  هم وزارت ارشاد حمایت چندانی نمی‌کند.

کدام نهاد در گرانی موثرتر است؟

مشکل ما کلی است. مدیران فرهنگی ما یا آشنایی چندانی به صنعت نشر ندارند یا ورودشان به مسائل این صنعت از درگاه عقلانیت نیست یا دستوری عمل می‌کنند. درحالیکه اساسا در کار فرهنگی بحث دستوری محلی از اعراب ندارد. یعنی با دستور نمی‌شود قیمت کتاب را پایین آورد یا به مردم گفت کتاب بخوانند.

زمانی من در جلسه‌ای به طنز گفتم شما همه راه‌های کتابخوان کردن مردم را آزموده‌اید تنها کاری که مانده؛ این است که با کمربند به جان مردم بیفتید و بگویید کتاب بخوانند. ذائقه‌ مردم ما دچار تنزل شده. به قدری کتاب ضعیف، بی‌محتوا و بی‌کیفیت منتشر شده که مردم دیگر اهتمامی برای خواندن کتاب ندارند. یا در خود احساس نیازی برای خواندن کتاب نمی‌یابند. در سال‌های خیلی دور شاهد کتاب‌هایی بودیم که در تیراژ بسیار بالایی منتشر می‌شدند. برخی از این‌کتاب‌های بار سیاسی حتی رادیکالی داشتند. وضعیت رمان‌ها هم چنین بود. مردم در خود نیاز برای خواندن رمان می‌یافتند و همین نیاز آن‌ها را به سمت آثار جدی و درخور سوق می‌داد. اکنون نه آن حساس نیاز وجود دارد و نه آثار ارزشمندی که بتوان عرضه کرد، وجود دارد. امروز به سبب انتشار بی‌رویه آثار سخیف و ضعیف و تبلیغات شدید آنها ازسوی رسانه‌های مختلف، اساسا اعتماد مردم به رمان‌ها هم از میان رفته است. این البته منحصر به نوع خاصی از کتاب نیست. از کتاب با موضوع علمی و تاریخی و اقتصادی و دفاع مقدس بگیرید تا کتاب‌های سیاسی به این معضل گرفتارند.

بزرگترین مانع شما در طرح نذر کتاب چه بود؟

این بود که خود متولیان فرهنگی این طرح را خوب نشناختند و محملی شد برای سودجویان. برخی به نام انجمن‌های خیریه که نام معصومین(ع) را هم یدک می کشیدند از این طرح فرهنگی در پی منافع اقتصادی خودشان بودند و همین منفعت‌طلبی‌ها کلیت این حرکت فرهنگی را به شکست کشاند. واقعیت این است که هرگاه چنین طرح‌های خلاقانه‌ی فرهنگی‌ای مطرح شده و پا گرفته، مدیران آن را به انحراف کشیده‌اند.

خوب همه ناشران در هر دوره‌ای از حمایت‌های دولت استفاده کرده‌اند، شما نه؟

در دوره آقای احمدی‌نژاد این اتفاق افتاد منتهی به ما گفتند باید بروید از رییس جمهور وقت و وزیر ارشاد تشکر کنید و بنده گفتم اگر می‌خواهید وام بدهید که فرهنگ این مملکت بچرخد، خب بدهید. این وام نمی‌تواند محملی باشد برای اینکه شما به انتفاع و امتیاز خودتان برسید.

 حتی سهمیه کاغذ از دولت نگرفته‌اید؟

سهمیه کاغذ قبلا می‌گرفتیم چرا دروغ! ولی در سهمیه کاغذ هم تفاوتی بین من و ناشران دولتی و شبه‌دولتی وجود داشت. کلهم اجمعین حدود سیصد بند کاغذ گرفتیم درحالیکه ناشری را می‌شناسم که کتابی چاپ نکرده اما تا هزار بند هم گرفته است. البته مختص این دوره نبوده و قبلا هم چنین اموری روی می‌داد‌. زمانی که وزارت ارشاد در دهه هشتاد خودش کاغذ را توزیع می‌کرد خیلی از ناشران بودند که فقط مجوز نشر داشتند و کاغذ می‌گرفتند و با آن تجارت می‌کردند.

آیا امروز کتاب‌های الکترونیک نمی‌توانند جانشین خوبی برای آثار کاغذی باشند البته مقابله‌هایی هم با آنها می‌شود مثلا مطالعه در فضای مجازی در درازمدت آسیب‌های برای مخاطبان خود در پی دارد؟

فضای مجازی می‌تواند و باید باعث پیشرفت کتابخوانی شود اما نباید به عنوان رقیب آن باشد. ما اصولا جماعت افراط و تفریط‌ها هستیم. وقتی یک فضای تازه مثل فضای مجازی رویمان گشوده می‌شود، خود را کلا در آن غرق می‌کنیم. نمونه‌اش فضای مجازی و اپلیکیشن‌های موبایلی است. واقعیت این است که هر رسانه‌ای کارکرد خودش را دارد. رسانه نباید جای رسانه دیگری را بگیرد. تلویزیون جای خودش را دارد، رادیو جای خودش را و کتاب هم جای خودش را.

کتاب یک تجربه شخصی است و باید به شکل سنتی خودش خوانده شود. کتاب الکترونیک برای برخی موضوعات می‌تواند مفید باشد مثلا تصور کنید بخواهید تاریخ ویل دورانت را به صورت اپلیکیشن موبایلی بخوانید، آیا شدنی است؟ بعید می‌دانم کتابی با آن حجم را بشود در کتابخوان یا اپلیکیشن‌های کتاب‌خوانی مطالعه کرد. خیلی از کسانی که ژست تخریب محیط زیست را می‌گیرند هم نمی‌دانند که کاغذهایی که برای کتاب استفاده می‌کنیم بیشتر وارداتی هستند و ثانیا بیشتر آن در بخش‌های دیگر صنعتی کشور استفاده می‌شود. من بعید می‌دانم بیش از پنج الی ده درصد آن به دست ناشران برسد. در عوض خیلی از همین افرادی که ژست روشنفکرانه برای حمایت از محیط زیست می‌گیرند، کانال‌هایی را ایجاد کرده و کتاب‌ها را رایگان منتشر می‌کنند اما خیلی از این کتاب‌ها به صورت غیرقانونی بارگذاری می‌شوند. می‌شود گفت که اینها هم در پی انتفاع مالی خودشان هستند. احتمالا دیده‌اید که اگر به یکی از مدیران همین کانال‌های تلگرامی پیامی دهید که مثلا راجع به فلان کتاب تبلیغ بگذارند، از شما پول خواهند خواست. یعنی در کتابی که هیچ حقی در آن ندارند، به دنبال انتفاع مالی هستند.

بهر روی بخشی از فرهنگ تابع قاچاق کتاب است. اما چرا برخورد منسجمی با آن نمی‌شود؟ 

دلیلش روشن است؛ وقتی مدیران تغییر می‌کنند رویه‌ها هم ناگهان تغییر می‌کنند و تا مدیر تازه بخواهد بر اساس اصول کاری خود مدیریت کند، عموما وقت ریاستش پایان می‌یابد اما سوداگران این عرصه دائمی هستند. مدیران می‌آیند و می‌روند ولی آن‌ها باقی می‌مانند.

صداوسیما را در افزایش کتابخوانی موثر عمل می‌کند؟

کارهای صداوسیما رفع تکلیف است برای اینکه اگر بعدها بپرسند شما در این زمینه چه کردید، بگویند مثلا ما برنامه کتاب‌باز داریم یا معرفی کتاب و قس علی‌هذا… بعید می‌دانم که بستگان عوامل همان برنامه‌های کتابخوانی سراغ آن کتاب‌ها بروند. به نظر من؛ صرفا رفع تکلیف است.

انتشارات هزاره ققنوس برگزار می‌کند:

«نذر کتاب؛ اهدا‌ء دانایی و آگاهی به عموم مردم است »

🔹اگر می‌خواهید مبلغ مختصری را نذر دانایی و آگاهی عمومی کنید.
🔹اگر دوست دارید به مردم؛ یک نذری خواندنی بدهید.
🔹اگر مدارسی را می شناسید که کتابخانه ندارند.
🔹اگر عضو کتابخانه‌های عمومی هستید که غنی نیستند.
🔹اگر در هیات مذهبی هستید که کتاب‌های دینی-پژوهشی و شعر و نوحه ندارد.
🔹اگر فقط می‌خواهید با نشر خبر در این امر خدا پسندانه شرکت کنید.

🔹اگر…..
نذر کتاب راه ساده‌ای است که به اهداف خود برسید

طرح نذر کتاب که ابتکار انتشارات هزاره ققنوس بوده و بنام مدیر مسئول آن در اداره کل مالکیت معنوی ارشاد ثبت شده است از سالها پیش به توزیع کتاب نذری بین مردم می پردازد.

در این طرح به درخواست‌های عموم مردم و نیز مدارس و مساجد برای برپایی کتابخانه پاسخ داده شده و کتاب‌های نذری برای آنها ارسال می‌شود.

شما هم اگر نذری دارید و می‌خواهید با نشر آگاهی و دانایی آن را اد کنید به جمع خیرین فرهنگی نذرکتاب بپیوند.
دوستان و خیرین فرهنگی عزیز
شما حتی با ارسال و باز نشر این مطلب به دوستداران مطالعه می‌توانید در این نذرفرهنگی مشارکت داشته باشید.

از راه‌های زیر با ستاد نذر کتاب تماس بگیرید.

۱-ارسال کلمه “نذر” به شماره ۰۲۱۰۰۰۰۳۶۵
۲-عضویت در کانال رسمی “نذرکتاب” در تلگرام
https://telegram.me/nazrkatab
۳- مراجعه به سایت انتشارات هزاره ققنوس:

فروشگاه


۴- تماس با تلفن ۸۸۳۱۷۸۳۲
۵- عضویت در صفحه اینستاگرام انتشارات هزاره ققنوس
hezarehpub@