شعر

خبری نیست

110,000تومان

در انبار موجود نمی باشد

خبری نیست عنوان تازه ترین مجموعه غزلهای دکتر عبدالحمید ضیایی است.

با هم یکی از این غزلها را مرور می کنیم:

 

 

در گشودم آفتابی بر لب درگاه نیست
شب، چرا مانند عمرِ آدمی کوتاه نیست؟

عقل میگوید که: کو؟ از ششجهت گشتم، نبود!
عشق مینالد که من هم هرچه جُستم، راه نیست

دل تپید و خون شد و چیزی نفهمید از خودش
این سرابْآیینه، حتی پیرِ سال و ماه نیست!

زُل زدی در آینه، تکثیر شد تنهاییام
در سکوتِ چشمه، غیر از انعکاسِ ماه نیست

سهم ما همواره یکسان است از تقسیم رنج
در نتیجه هیچ فرقی بین شیخ و شاه نیست

زندگی نقشی برآب است و غباری بیسوار
دَلوِ خالی را رها کن! یوسفی در چاه نیست

صبح، شاید مِی بریزد بر مزارِ عاشقان
گرچه فعلاً در بساط شب، به غیر از آه نیست…

توضیحات تکمیلی

وزن 200 g
ابعاد 21 x 14 x 3 cm
پدیدآور

تاریخ نشر

کد دیویی

ناشر

نوبت چاپ

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خبری نیست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *